روزهای پایانی سال 92
این آخرین پست من در سال 92 خواهد بود. این روزها حال و هوای دیگه ای دارم. جدای از این که همیشه از روزهای پایانی هر سال خیلی خوشم میاد و شور و حال عجیبی دارم، همش یاد سال گذشته و روزهای بدنیا اومدن هورادم. هوراد عزیز ما توی آخرین ماه از فصل زمستون 91 بدنیا اومد و من از یازده اسفند تا الان همش در حال مرور اون روزها هستم. دیروز هم واسه چکاب رفته بودم مطب دکتر شاهوردی وبا دیدن دکتر و آذر جون خاطراتم تازه شد. خدا را شکر میکنم که ما را لایق داشتن این نعمت دانست و هوراد عزیز را به ما داد و ما را غرق در خوشبختی کرد. اگه بخوام از روزای اخیر بنویسم باید بگم که کلی درگیر بودیم. بعد از واکسن یکسالگی هوراد رضا آنفولانزا گرفت و چند روزی رفت بالا ...
نویسنده :
ندا
0:36